صابر كرماني

ساخت وبلاگ
ای جلالِ کبریائی از وجودت آشکارای جمالِ ذاتِ حق ای مُلکِ دل را شهریارای حسین بن علی ای منبعِ جود و سخاای رخِ نورانیت آئینه‌دارِ کردگارای که عشقت بُرده صبر و طاقت از پیر و جوانای که نامِ نامی تو در دو عالم پایدارای که حُسنِ عالم‌افروزت به سانِ نورِ طورموسی جان را نموده از تجلی نور باردر شجاعت ای ولی‌المومنین باشی شهیرچون تو جانباز و فداکاری ندیده روزگاردر سخاوت شهره و ضرب‌المثل در خاص و عامدر رشادت نیست مانندت توئی عالم‌مدارنغمه‌هایت دلنشین و خطبه‌هایت آتشینای عزیزِ فاطمه ای پیشوای نامدارروی دستت شد شهید آن کودکِ پاک و رضیعبوده صبر و طاقتت مانند کوهی استواریکصد و هفتاد و دو جانباز در راهت شهیدگر چه شد مشهور هفتاد و دو تن ای گلعذارنوجوانانِ بنی‌هاشم ز عشقت جان فداحضرتِ عباس در دشتِ بلا شد جان‌نثارخواهرانت وای و ویلاگو اسیر و در به درخاندانت در مصیبت غمگسار و سوگوارخیمه‌گاهت شد شرربار از جفای خصمِ دونحضرتِ سجاد زین‌العابدین شد بی‌قرارصابرا عشقِ حسین بن علی فیضت دهدطبعِ شیوای تو باشد پُر ز درِّ شاهواربرچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۳۱۰ صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 119 تاريخ : چهارشنبه 26 مرداد 1401 ساعت: 13:24

سلطان عشق، تشنه‌لب کربلا حسینتن چاک‌چاک از ستم اشقیا حسینوالی امر بودی و تسلیم کردگارای مظهر خدا ولی و رهنما حسینسر حلقه تمام شهیدان عالمیای نور غیب و رحمت بی‌انتها حسینمانند تو نبوده کسی در جهان و نیستای پرده‌دار کعبه صدق خدا حسیناسلام رونقش ز وجود تو بوده استدر راه دین ز نور یقین جانفدا حسینیاران باوفای تو از جان گذشته‌اندمرات ذات حق به زمین و سما حسیندر هر محرم از غم تو محشری به پاستجان روشن از ولای تو اصل ولا حسینصابر نهاده سر بدر آستانه‌اتبنما نظر به خسته‌دلی مبتلا حسینبرچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۷۲۱ صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 119 تاريخ : چهارشنبه 26 مرداد 1401 ساعت: 13:24

عهد کردم که دگر خواهشِ بی‌جا نکنمدل نبندم به کسی، میل و تمنا نکنمعهد کردم نروم بَر درِ کس بهرِ طمعثروت و سیم و زر و مال، تقاضا نکنمعهد کردم نزنم دم ز وفاداری و مهرشور و غوغا ز غمِ عشق تو بر پا نکنمعهد کردم نروم جز به خراباتِ مغانترکِ جامِ می و پیمانه صهبا نکنمعهد کردم نزنم بوسه به جُز بر لبِ جامروی دل جانبِ هر جاهل و نادان نکنمعهد کردم نخورم‌گولِ ریاکاران راجز صفا با دلِ غمدیده شیدا نکنمعهد کردم به رهِ عشقِ تو باشم صابربا همه خلقِ جهان فتنه و غوغا نکنمبرچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۵۷۰ صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 137 تاريخ : سه شنبه 11 مرداد 1401 ساعت: 15:56

ته جرعه‌کشِ پیرِ خراباتِ مغانمآرام‌دل از جانبِ آن جانِ جهانماز اَمرِ ولی رهروِ راهِ ملکوتمذکرِ علی و آل علی، وردِ زبانمباشد به سماواتِ ولا سیرِ عروجیبا شهپرِ عرفان و ولا، پر زده جانمخاکِ قدمِ یار بود سرمه چشممنامِ خوش او ذکرِ دل و شهدِ دهانمتسلیم به امرش شدم و هیچ نگفتمتا ساغر و پیمانه دهد پیرِ مغانمهو حق علی از عالم بالا بشنیدمپرواز به لاهوت کند مرغِ روانمعلم و عمل و شیوه اخلاص طلب کناین است کلامِ دل و اندرز و بیانمصابر ثمر از عمرِ گرانمایه چه بردیکمتر بنما شکوه که زار و نگرانمبرچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۵۵۶ صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 135 تاريخ : شنبه 1 مرداد 1401 ساعت: 20:58